وقتی عاشقش بودم او دوستم نداشت
و زمانی که عاشقم شد برایم بی ارزش شده بود
حالا می فهمم که چرا اول قصه ها می نویسند:
یکی بود و یکی نبود


من آن مجنون تنهای غریبم
که از سهم دو دستت بی نصیبم
به دل گفتم که روزی خواهی آمد
و دل می داند او را می فریبم
نظرات شما عزیزان:
|