درد و دل |
||
به وبلاگ خودت و خودم خوش اومدی ایشالا لحظه های خوبی سپری کنید عزیزان .ارزومند تمام ارزوهای قشنگتون(سلطان قلبها) |
||
نويسندگان |
|
سلطان قلبها |
آثار تاريخي يك عاشق |
|
آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 تير 1391 |
دوستان عاشق تنها |
|
|
دوستان عاشق |
|
|
وضعیت من در یاهو |
|
|
آمار وب |
|
كاربران آنلاين:
تعداد بازديدها: RSS |
طراح قالب: |
| نازترین قالب های وبلاگ |
موزیک و سایر امکانات |
||||||||||||||
Alternative content | ||||||||||||||
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
|
|
||
|
گاهی حس میکنم روی
دس خدا ما نده ام
خودش هم نمیداند با من چه کند
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:36 | ||
|
|
||
|
براي آدم نابينا شيشه با الماس فرقي نمي کنه اگر کسي قدرتو ندونست فکر نکن تو شيشه اي اون نابيناست…
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:35 | ||
|
|
||
|
حرف میزنی اما تلخ
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:35 | ||
|
|
||
|
گآهـــےگآهـــے خیآلـ میکـُنَم روی
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:33 | ||
|
|
||
|
آنقدرها هم.. روی وقار من حساب نکن… قطب زمین هم که باشم.. تورا که میبینم.. یخ هایم آب می شود
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:32 | ||
|
|
||
|
بگـ ــذارصادقانهـ بگویــ ــم: گشتـــ ــم... بگذاردیگــ ـری بگــ ــردد... لابد مـــ ـال اوستــــ ـ
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:30 | ||
|
|
||
|
دِلـَـــــمــ ؛
گـ ـاهے میــگیـــ ـرَد ! گـ ـاهے میــ ـسوزَد ! و حَتے گــ ـاهے ، گــ ـاهے نـَ ـه خیــلے وَقتـــ هـآ میـــ ـشِکَند ! امــ ـا هَنـــــ ـوز مے تَپـــَــد به خـُدا
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:29 | ||
|
|
||
|
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:27 | ||
حــــواست بـہ دلتــ باشد . . .|
|
||
|
+خُــ ــ ــــدايـــ ــ ــــا . . . !
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:18 | ||
|
|
||
|
باور کن زندگی آدما گاهی لنگ میشه..... لنگ کمی دلگرمی...... فقط کمی....
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:15 | ||
|
|
||
|
خواهم که در این غمکده آرام بمیرم گمنام و سفر کرده و بی نام بمیرم کس نیست که آزاد کند مرغ دلم را پر بسته و دل خسته در این دام بمیرم من کام دل از جلوه حسن تو گرفتم هر چند در این معرکه ناکام بمیرم دیگر با دنیا کاری ندارم
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:10 | ||
|
|
||
|
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:8 | ||
|
|
||
|
خدایا اینجای زندگی خیلی دلم گرفته نمیگم بزن عقب چون حوصله تکرار رو ندارم نمیگم بزن جلو چون حوصله اتفاق های تلخو .دیگه ندارم اگه میشه استپ بزن که کلا حوصله ندارم
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:4 | ||
|
|
||
|
پسر:ضعیفه دلمون برات تگ شده بوداومدیم زیارتت کنیم دختر:تو باز گفتی ضعیفه؟؟؟ پسر:خب. . .منزل بگم چطوره؟؟ دختر:واااای. . .از دست تو!! پسر:باشه. . .باشه. . .ویکتوریا خوبه؟ دختر:اه. . .اصلا باهات قهرم!! پسر:باشه بابا. . .تو عزیز منی خوب شد؟. . .آشتی؟ پسر:باشه بابا. . .تو عزیز منی خوب شد؟. . .آشتی؟ دختر:آشتی. . .راستی گفتی دلت چی شده؟؟ پسر:دلم!؟. . .آها از دیشب تا حالا یکم پیچ میده!! دختر:واقعا که! پسر:خب چیه؟. . .نمیگم مریضم اصلا. . .خوبه؟ دختر:لوووووس!! پسر:ای بابا. . .ضعیفه. . .اگه اینبار قهر کنی نازکش نداری ها!! دختر:بازم گفت این کلمه رو. . .!! پسر:خب تقصیر خودته. . .میدونی اونایی رو که دوست دارم اذیت میکنم. . .هی نقطه ضعف میدی دستم. دختر:من از دست تو چیکار کنم؟؟ پسر:شکر خدا. . .!دلم پیچ میخورد چون تو تب و تاب ملاقات تو بودم . . .لیلی قرن بیست و یکم من دختر:چه دل قشنگی داری تو . . .چقد به سادگی دلت حسودیم میشه. . . پسر:صفای وجودت خانوم. دختر:میدونی. . .دلم تنگه. . .برای اون همه پیاده روی هامون. . .برای سرک کشیدن تو مغازه کتاب فروشی و ورق زدن کتابها. . .برای بوی کاغذ . . .برای شونه به شونه باهات راه رفتنو دیدن نگاه حسرت بار بقیه. . .آخه هیچ زنی مردی مثل من نداره. پسر:میدونم. . .میدونم. . .منم دلم تنگه. . .برای دیدن آسمون چشمای تو،برای بستنیهای شاتوتی که با هم میخوردیم. . .برای خونه ای که توی خیال ساخته بودیم و من مردش بودم . . . دختر:یادته همیشه به من میگفتی خاتون؟؟؟ پسر:آره یادمه. . .آخه تو منو یاد دخترهای ابرو کمون قجری مینداختی!! دختر:ولی من که بور بودم . . . پسر:باشه. . .فرقی نمیکنه. دختر:آخ چه روزهایی بود. . .دلم برای دستای مردونت که تو دستام گره میخورد تنگ شده. . .مجنون من. پسر:. . . دختر:چت شد؟چرا چیزی نمیگی؟ پسر:. . . دختر:نگاه کن ببینم. . .!منو نگاه کن. پسر:. . . دختر:الهی من بمیرم . . .چرا چشمات نمناک شده. . .الهی من فدات بشم . . . پسر:خدا ن. . .(هق هق گریه) دختر:چرا گریه میکنی؟؟؟ پسر:چرا نکنم؟؟. . .ها؟؟ دختر:من دوست ندارم مرد من گریه کنه. . .جلوی این همه آدم. . .بخند دیگه. . .بخند. . .زودباش بخند. . . پسر:وقتی دستاتو کم دارم چطوری بخندم. . .کی اشکامو کنار بزنه که گریه نکنم؟؟ دختر:اگه گریه کنی منم گریه میکنما. . . پسر:باشه . . .باشه . . .تسلیم . . .ولی نمیتونم بخندما. . . دختر:آفرین.حالا بگو کادو ولنتاین برام چی خریدی؟؟ پسر:تو که میدونی. . .من از این لوس بازیا خوشم نمیاد ولی امسال برات کادوی خوبی آوردم. دختر:چی؟ . . .زودباش بگو . . .آب از لب و لوچه ام آویزون شد. . . پسر:. . . دختر:باز دوباره ساکت شدی. . !؟؟؟ پسر:برات کادوووو. . .(هق هق گریه).یک دسته گل گلایل!! یک شیشه گلاب! یک بغض طولانی آوردم!! تک عروس گورستان من!! پنج شنبه ها دیگه خیابونها بدون تو صفایی نداره!! اینجا کنار خانه ی ابدییت مینشینم و فاتحه میخونم. نه. . .اشک و فاتحه. . . نه. . .اشک و دلتنگی و فاتحه. . . نه. . .اشک و دلتنگی و فاتحه. . .و مرور خاطرات نه چندان دور. . . امان. . .خاتون من تو خیلی وقته که. . . آرام بخواب بانوی کوچ کرده من . . . دیگه نگران قرصهای نخوردم. . .لباسهای اتو نکشیده ام. . .صورت پف کرده ام از بیخوابیم نباش. . .! نگران خیره شدن مردم به اشکهای من نباش. . .! بعد از تو دیگر مرد نیستم اگر بخندم. . .!
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 10:52 | ||
|
|
||
|
من مرده ام رفیق...این روزها اگر از کوچه های سرد زمستان گذر کنی...روی شیار برف من اخرین خطوط به پایان رسیدنم.باور نمیکنی؟از کوچه ها بپرس...دنبال بغض من در کوچه ها بگرد..در کوچه های دی در کوچه های برف...شبگرد سایه وار....من مرده ام رفیق
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:10 | ||
|
|
||
|
برای تو ک رفتنی بودی رفتن حق بود اما برا من حق این نبود که بقیه ی عمرم دنیا را .....بارانی ببینم.....
[
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:9 | ||
|
|
||
|
خدایا من ب هیچ رسیده ام هر روز باید قید یکی از ارزوهایم را بزنم بگو به من ایا دنیا فقط جای خط خوردن ارزوهای من است؟ چه میشد اگر یکی از ارزوهایم جای ...خط خوردن... به دستان تو جوانه میزد!!
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:8 | ||
|
|
||
|
مترسک هم که باشی گاهی طوری تنها میشوی که حتی کلاغها از تو فراری اند.. من اینجا مترسک وار در انتظار اغوشی گرم در پاییزی سرد میمیرم..
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:7 | ||
|
|
||
|
فریب خوردم باز تو باید میگفتی که نفس دنیا به نفست بند است ... تو ... باید به من میگفتی نباشی باید بمیرم.
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:7 | ||
|
|
||
|
چه طولانی میشود این روزها این نقطه چین های تا به خدا هرقطره انگار کفاره ی یک گناه است چه سیلابی به راه انداخته ام راستی ...تو... کفاره ی کدام گناهم بودی؟
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:6 | ||
|
|
||
|
این گوشه بی کس ایستاده ام اتاق تاریک است و خاطراتت مدام انگشت به چشمم میکنند من مدت هاست در ...حجم تنهائیم... دق کرده ام
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:6 | ||
|
|
||
|
برف.. برف سفید ببار و کوچه باغ ذهن همه را پر کن از رد پای دو نفره همه میترسند از ..رد پای تنهایی ..
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:5 | ||
|
|
||
|
بس کن............ حوصله ام سر رفت........ تا کی تو بشکنی و من بند بزنم!!!!
[
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:4 | ||
|
|
||
|
تو نقاشیم یه درخت کشیدم یه خونه یه خورشید داغ و تویی که همیشه سهم من بوذی اما وقتی مداد رنگی هایم را برداشتم که.... جاده نقاشیم ام خط خطی بود! و رد پای رفتنت تو همه ی نقاشیمو خراب کرده بود.
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:4 | ||
|
|
||
|
تیک ....تاک بشمار شمارش معکوس عمرم را قدمهایت فریاد میزنند.. دستهایت را تفنگ کن بگیر به سمت قلبم ....رفتنت را..... شلیک کن این//دوئل// زندگی من است!
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:3 | ||
|
|
||
|
دلم آزادی می خواهد گوش هایم سوت میکشد از صدای " طبل جنگ" تاریخ را گم کن آینه ها را وارونه کن خسته ام از این همه شورش بالا ببر پرچم صلح "دوستیت را"
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:3 | ||
|
|
||
|
آنقدر غرور داشتی که اشک های من را هم بد عادت کردی منی که همیشه بارانی بودم الآن این بغض لعنتی دارد خفه ام میکند
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:1 | ||
|
|
||
|
دستهایم را حلقه کرده ام به دلی که لباسهایش در غم تو جایی برای وصله ندارد.. عجب سگ مرام است این سرما!
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:1 | ||
|
|
||
|
بر دستم داغ نبودت همیشه تازه است وسط دو انگشتم را روزی صدبار ..سیگار..حواس پرتی میسوزاند!!
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:0 | ||
|
|
||
|
سهم من از مشترک مورد نظرم دست ردی بود که همیشه به سینه ی شماره ام میزد!
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 10:57 | ||
|
|
||
|
دیوار قلبم ترک برداشته است، حالا چگونه جلوی قطره های اشک را بگیرم؟
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 18:1 | ||
|
|
||
|
نگاهش میکنم شاید بخواند از نگاه من که اورا دوست میدارم تا اورا بخنداند...
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 18:0 | ||
|
|
||
|
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 17:55 | ||
|
|
||
|
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 17:52 | ||
|
|
||
|
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 17:51 | ||
|
|
||
|
به گوش خــدا برسانید
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 17:51 | ||
|
|
||
|
يــاد تو
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 17:50 | ||
|
|
||
|
گاهے دلمـ از ـهر چه آدمـ است مے گیرد...! گاهے دِلِمـ دو کَلَمه حــــــــرف مِهرَبآنآنه مـــــــــےخواهَد...! نه به شکل ِ دوستت دارم و یا نه بــ ِ شِکل ِ سآده شآید ، مثـــــــل دِلتَنـــــگ نَبآش... فردا روز دیگر ے ست !
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 17:49 | ||
|
|
||
|
احـــــــــــــتــیــاطــ کنیــــد . . . خاکــی بودنـــ , آســـــفالت شدنــــ را در پیــــــــ دارد !!
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 17:48 | ||
|
|
||
|
פֿــاطــره یعنےیڪ ωـڪوتـ غیر ِ منتظـره
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 18:29 | ||