سکوتم

سکوتم را به باران هدیه کردم .

تمام زندگی را گریه کردم نبودی

در فراق شانه هایت

به هر خاکی رسیدم تکیه کردم

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 21:3 | |

تنهابودن

تنها بودن قدرت می خواهد ،

و این قدرت را کسی به من داد ،

که روزی می گفت تنهایت نمی گذارم ..!!

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 21:2 | |

تلخ

تو هم تلخ بودی

تلخ!

درست مثل قطره های فلج اطفال

که درکودکی به خوردم می دادند!

غافل از اینکه این بار


تلخی تو دلم را فلج کرد....!

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 21:1 | |

خدایا

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 21:1 | |

تنهایی

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 21:0 | |

خسته

خسته تر از هر روز بودمــــــــــ ....

کاش میشد گوشـــــــه ای می نوشتم:

خـــــــــــدایا خیلی خـــــــــسته امــــــــ...

فردا صبح بــــــــیدارم نکـــــــن...!!

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:14 | |

معرفت

آنقدر مرا از رفتنت نترسان!!

قرار نیست که همیشه بمانیم!

روزی همه رفتنی اند

ماندن به پای کسی معرفت می خواهد نه بهانه!

راستی میدانی معرفت چیست؟

بهانه را نمیگویم.....معرفت؟

!

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:12 | |

افسوس

کـ ـآشـ   مـــــے شـ ـد ...


یکــ  لحظـ ـهـ  جآیمــآنـ  رآ  بآ همـ عوضـ   کنیمـ ...


شآیـد  تُــ  میفهمیدے  چهـ قـدر  بے انصآفے .


و  منـ    مـــــے فهمیـ ـدمـ    چـ ـرآ.....

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:11 | |

سنگ صبـــــور روزگار ...

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 12:3 | |

خدایــــــــــا !

خدایــــــــــــا. . .!

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 12:2 | |

تــــــــمــــــــــام

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 12:2 | |

هــــــــنوز زنـــده بـــــــود . . .

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 12:0 | |

درد دارنــــــــد . . .

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:58 | |