بمیرم
|
|
لحظه ای بمیرم...
می خواهم برای لحظه ای بمیرم
می خواهم لحظه ای از درونم به بیرونم رها شوم
تپش قلبم متوقف...
روحم را به پرواز میان سیاهی و سفیدی دعوت کنم
فزشته مرگ را به بازی با تک تک نفسهایم دعوت کنم
برای لحظه ای زندگی کنم...
آه ِ عمیقم را بطلب ای مرگ از راه رسیده...بطلب
آزادی من حبس در زندان ِ مرگ ست.
می خواهم بمیرم از خاطره ای که به دورغ مبتلا شده ست...
کوچ می کنم از آشیانه ی که سا لها ساختم
می خواهم لحطه ای زندگی..
می خواهم لحظه ای قصر رهایی سازم.
خدایا می خواهم بمیرم آرام...
نظرات شما عزیزان:
|
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 19:41 |
| |