بغض

آنقدر غرور داشتی که

اشک های من را هم بد عادت کردی

منی که همیشه بارانی بودم

الآن این بغض لعنتی

دارد خفه ام میکند

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:1 | |

سیگار

بر دستم داغ نبودت همیشه تازه است

وسط دو انگشتم را

روزی صدبار

..سیگار..حواس پرتی

میسوزاند!!

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:0 | |

سهم من

سهم من از

مشترک مورد نظرم

دست ردی بود که

همیشه به

سینه ی شماره ام میزد!

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 10:57 | |

دیوار

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 18:1 | |

بخندانم

نگاهش میکنم شاید بخواند از نگاه من که اورا دوست میدارم
 ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمیخواهد
به برگ گل نوشتم من که اورا دوست میدارم
 ولی
 افسوس او گل را به زلف کودکی آویخت

 تا اورا بخنداند...

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 18:0 | |

باهم بودن

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 17:55 | |

سکوت

 

     

ھیچ ھم سکوت ، نشانہ ی رضایت نیست شاید کسی دارد خفہ میشود . . .

پشت یک بغض . . . ! !

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 17:52 | |

بوی ادم

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 17:51 | |

کاش

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 17:51 | |

یاد تو

يــاد تو
حـس قشنگی ست
كــــه در ”” دل ”” دارم
چــه تــو بــاشــی ؛ چــه نبــاشـی
نــــگهش مــــی دارم ...............

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 17:50 | |

دوکلمه

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 17:49 | |

خاکی

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 17:48 | |

خاطره

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 18:29 | |

خیانت

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 18:28 | |

زخم

مـــــــــن زخمــــــــهای بـــــے نظیری به تـــــــن دارم
اما تــــــــــــو مهــــربان تــــرینشان بودی ،
عمیـــــــــق تــــرینشان ،
عــــزیــــــــــــز تـــرینشان !
بعــد از تـــــــــــو آدم ها
تنها خــــــــراش های کوچکـــــے بودند بــر پوستـــــم
که هیچ کـــــــدامشان به پای تـــــــــــو نــــــــــرسیــدند
به قلبــــــــــم نـــــــرسیدند ....

[+] نوشته شده توسط سلطان قلبها در 18:23 | |